بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

جنگل چند سالی رنگ آرامش و امنیت به خود دید، حداقل از نظر داخلی‏. وضعیت بعد از انتخاب خروس خوب بود تا اینکه اواخر دست راستی شیر بودنش شد و خراب کاری هایش شروع شد. در بعضی مواقع باید کارهایی را انجام می داد اما نداد و از آنطرف هم باید کارهایی انجام نمی داد ولی داد.

 از قدیم گفتند: «حرف، باخودش حرف میاره» می خواستم چی بگم چی گفتم. برم سراغ اصل موضوع یعنی انتخابات جنگلی به اسم (جنگل جوان) جنگلی پر از ترس، وحشت، خون، می گن:«هر کسی که به اونجا پا گذاشته دیگه برنگشته» به جز عده ی اندکی اونم از جنگل خودمون، مثل (بابایی) من، کسایی بودند که واقعا دل شیر داشتند و سر نترس، یه یا علی می گفتند و در خیبر رو می شکوندن...جنگل ما از جنگل جوان و چندتا جنگل دیگه خیلی ضربه خورده نه تنها توی فتنه ی 2088 بلکه هم وقتی دیدند با جنگ و فتنه ی بدون زمینه سازی نمی توانند کاری انجام دهند رو آوردند به سر بریدن با پنبه، آنقدر روی تفکرات و عقیده های تازه به سن بلوغ رسیده ها و حتی بچه ها کار کردند تا آخر عفت، خانواده مداری و غیرت از حیوانات جنگل رفت ولی بی انصافی است بگم همه، چون در این بین خرگوش زبل و مورچه خوشحال و هدهد مظلوم خیلی تلاش کردند تا افراد بیشتری را آگاه کنند و توانستند هم آگاه کنند، مثلاً مار هفت خط، بدترین وسیله ی گالیور برای نفوذ و ضربه زدن به جنگل و نظام، گالیور با همین مار هفت خط خیلی تونست بی غیرتی، بی حجابی و... رو ترویج کنه و تو آخرین ترفندی که داشت (خیلی معذرت می خواهم) می خواست بمب رابطه ی جنسی تو جنگل بترکانند اما با سخت کوشیِ سه تایی خرگوش و هدهد و مورچه، مار هفت خط تبدیل به قطب روشنگری شد.

نشد که بگم ولی ان شاء الله دفعه ی بعد حتما در مورد انتخابات جنگل جوان می نویسم...

عقاب تیز پر    2095