دنیای من گلستان است بعضی ها می خواهند آن را به آتش بکشند

۱۴ مطلب با موضوع «می دانم دیر است اما الان فریاد می زنیم» ثبت شده است

جوان، حوصله، تنبلی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در زندگیمان چیزی به اسم دوران جوانی داریم که این جوانی خصوصیاتی دارد.

دوتا از این خصوصیات تنبلی و حوصله است. هر دو بستگی به اطرافیان و فضاسازی‌های انجام شده دارد.

جوانی که در یک خانواده پرتلاش و خوش‌فکر یا جو جامعه در آن برهه زمانی پرتلاش و کوشا بوده و یا... به قطع یقین جوانی پرحوصله و به دور از تنبلی از آن زمان خارج می‌شود. برعکس هم که می‌شود جوانی در جایی بزرگ شده است که بی‌حوصلگی و تنبلی و تن پرور رایج می‌باشد، از آن دوره جوانی بی حوصله و تنبل خارج می‌شود.

حال وظیفه مسئولین در قبال همچنین خصوصیتی در جوانان چیست؟

آیا مسئولین می‌توانند به راحتی فضا را طوری ترتیب دهند که جوان ما تنبل و بی‌حوصله بار بیاید یا نه؟

دشمن که در حال انجام کارهای خود در این زمینه هست!!! ولی افرادی خواسته یا ناخواسته در این حربه دشمن دو برابر دشمن کار می کنند و در آخر می‌آیند و ژست می‌گیرند و خود را جوان‌پرور و جوان دوست اعلام می‌کنند، درحالی که هیچ کاری جز کنسرت‌های مختلف برقرار کردن، نمی‌کنند.

این ادامه تفکرات وحشتناک یک غرب‌زده بی‌بصیرت است که در قبال انقلاب یک سیلی هم نخورده است.

حال یک نظری به عمق برگزاری کنسرت‌ها بیاندازیم، می‌بینیم، برای سرگرم کردن جوانانی که از قبل آماده شده اند و حالا وقت انداختن آنان به داخل دیگ است، گذاشته می شود. ولی برای جوانانی که ساز مخالف آنان را می‌زنند را گرفته و به زندان می‌اندازند -اینها فکر کردند جوانانی که در مکان و فضای درستی ادب شده اند را به زندان بیاندازند آن هم قسمت ارازل و اوباش، به آچار دستی یا توده گوشتی که برای کار کردن فقط می شود از آنان استفاده کرد، تبدیل می‌شود؟ نه! کسی که ادب شده باشد بقیه را هم ادب می‌کند- اینها ادعای اگر در کربلا بودیم در لشگر امام حسینعلیه السلام  می‌بودیم را ندارند، این در حالی است که افتخار به ادعا نیست.

اینان همه جا را کربلا و همه وقت را عاشورا می‌دانند و با طرز تفکر (اگر راه تزکیه را رها کنیم، حسین در میانه میدان دست و پا می زند و عبیدالله لنگ لنگان جواز قتل امام امت را از شریح‌ها می گیرد) بزرگ شده اند.

این مسئولین عزیز و افرادی که داخل قلعه های خوکی زندگی می کنند، از یک طرف به دنبال متزلزل و سست کردن ریشههای جوانان شیعه که از باقی مانده گِل امامان به وجود آمده‌اند -چه آگاهانه و چه ناآگاهانه- و از طرفی هم به دنبال در نطفه خفه کردن افراد ارزشی می‌باشند، باز هم چه آگاهانه و چه ناآگاهانه...

القصه که به قول آقای عارف: ملت ایران ملتی اصلاح طلب هستند. بنده خدا درست می‌گوید ولی یک چیزی را یادش رفته است که بگوید آن هم؛ ملت ایران خواستار اصلاح مسئولین است. نه چیز دیگری...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهار مخفی

قرارداد رویتر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

رحم که نباشد همین می شود، استخوان همدیگر را هم می لیسند...به بهانه ی من در آوردی، پول که کم می آورند(پول لازم می شوند)، از خودشان چیزی در می کنند و از دوستشان می ستانند...(زور هم که دارند«اما زوری بادی فقط»)...


عهدنامه ی رویتر در زمان قاجار در حال بسته شدن بود که (الحمدالله) روحانیون عالم به زمانه ی خود به پا خواستند و مردم دانا هم گول زیبایی قرارداد را نخوردند و با آگاهی به یاری عالمان مکتب تشیع خویش بلند شدند. (الحمدالله)

من نمی دانم اگر قرارداد رویتر بسته می شد چه می شد ولی الان یواش یواش دارم می فهمم که اگر بسته می شد چه ها می شد، نا سلامتی قرارداد رویتر الان به یک اسم دیگری بسته شده است.

الحمد الله عالمان بزرگواری که عالم به زمانه ی خویش بودند بلند شدند، ولی حیف اکثر مردم گول زیبایی (ای کاش زیبایی هم داشت) قرارداد را خوردند و رهبر عالمشان را تنها گذاشتند...

خدا به خیر بگذراند...

بدون تعارف(به کسی برنخورد)...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهار مخفی

توبه

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
...می دانم دیر است اما الان فریاد می زنیم...
باز هم جناب آقای ظریف، توبه کرد...مرحبا به تو ای مرد.....
ولی آه از کسانی که گناه خویش را تقصیر کس دیگری می اندازند و می گویند: شما هم باید توبه کنی...
دِ (مثلاً میانه رو مثلاً انقلابی) اون کسی رو که مقصر می دونید چندین بار اعلام فرمودند از این برجام خوش ندارد بوی خوشی از قرارداد بستن با دشمنان نمی آید.
حیف، حیف که هنوز دنیا خراب نشده است وگرنه می دانستم چه کنم....

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهار مخفی

می دانم دیر است اما فریاد می زنیم

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
می دانم دیر است اما الان فریاد می زنیم
بعضی وقت ها (که گذشت) باید به کسانی لگد می زدیم، در این دولت لبخند زدیم. این اوج حماقت است...ولی حالا فهمیدیم و بلند شدیم که دیگر احمق نباشیم...
ما دانش آموزان، ما دانشجویان که می بینیم چه اتفاقاتی می افتد ولی حتی حاضر نیستیم در جمع دوستانه ی خودمان آن را مطرح کنیم، در عین حالی که فردی حزب اللهی،دولتی، بسیجی و... را می بینیم چنان بهش می پریم و از اصول دین تا خط کشی عابر پیاده به آن بنده خدا گیر میدیم و همه ی کمبود های زندگی از سوراخ بودن پستونک نوزادیمان تا چرا در نماز دو سجده داریم را تقصیر او می اندازیم.
باید بگویم که نه، تویی که ادعایت «خیلی معذرت می خواهم» (مقعد) خر را پاره می کند، اگر یه کمی انتقادهایت را به اهل و در جایش می رساندی و لگد به روزگار بعضی از افراد و مسئولین بی لیاقت و بی تدبیر می زدیم روزگاری سفید تر داشتیم...
اما آلان بلند شدیم....
می دانیم دیر است ولی باز هم بلند شدیم که دیگر نگذاریم بدتر شود...
بلند شدیم تا نگذاریم بیشتر از این بخورند و ببرند...
دیگر نمی گذاریم....نه نمی گذاریم.....
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهار مخفی